مریض شدن پارمیس عزیزم
سلام به دختر عزیزو نازم گل دخترم این چند روز حسابی مریض شدی و منم به خاطر مریضیت افسرده شده بودم. وقتی تو مریض میشی نمی دونی چقد ناراحتم حوصله هیچ کاری رو ندارم. چند روز پیش تر رفته بودیم مراسم بابا بزرگ حسام و شب همراه غذا دوغ دادن و چون ما هیچ وقت دوغ نمی گیریم از خدا خواستی منم کنارت نبودم و پیش مامان جون بودی و 2 لیوان دوغ خوردی. خونه که اومدیم نصف شب خیلی حالت بد شد از اون موقع اشتهات کم شده چند روز خوب شدی ولی روز جمعه ای دوباره حالت بد شد. سه شنبه ای بردیمت پیش دکتر استاد ابراهیمی داروهایی بهت داد خیلی بهتر شدی.قبلش...
نویسنده :
بابا و مامان
23:48